محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

فرشته ی آسمونی

مادر

مادر یعنی زندگی مادر یعنی عشق مادر یعنی مهر مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت اشک میریزه با خنده هات میخنده مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توء و با هر لبخندت زندگی میکنه مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت  و به تو میگه پیر بشی مادر.درد و بلات به جونم مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح بالا سرت میشینه و نگرانه مادر یعنی اون فرشته ای که وقتی موقع کار میگی خسته شدم با اینکه پاهاش درد میکنه میگه بشین مادر من انجام میدم مادر یعنی اون کسی که طاقت دیدن اشکاش رو نداری.   مادر یعنی زندگی   مادر عزیزم روزت مبارک   ...
1 ارديبهشت 1393

7 ماهگیت مبارککککککککککک

پسر نازم 26 فروردین شما 7 ماهت تموم شد و وارد 8 ماه شدی. بردمت واسه کنترل قد و وزن.وزنت 9400 و قدت 72 بود.ماشالا به تپل مپل مامان روز به روز جلوی چشمم بزرگتر میشی.دیگه داری مرد میشی.کارای جدید یاد گرفتی قند عسلم.حرف میزنی.همش میگی بب بب بب.......قربونت برم میخوای بگی بابا؟؟؟؟؟؟؟ اول بابا؟؟؟؟؟؟؟؟ اشکال نداره تو حرف بزن اول بگو بابا.   قل میخوری از این ور خونه به اون ور خونه.دیگه تمام جاها رو پوشوندم تا یه موقع سرت نخوره به در و دیوار. راستی خودتم میشینی.بدون کمک.افریییییییییییییییییین به این پسر زرنگ من تخم مرغم خیلی دوست داری.اما از چیزی که خیلی بدت میاد و به زور گریه بهت میدیم تا بخوری قطره ی اهنه   شبا هم ما...
1 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

گل پسرم روز اول عید     اینم عکس پسملی و بابایی سی و سه پل   و بقیه عکسا   اخ مامان فدایییییییییییییییییی اون نگاه کردنت       اینم عکسای نوزادیت که تو گوشی عمه بود   وای خدا.پسر کچل و اخموی منووووووووووو.چقد خوشگل بودی مامانی ...
19 فروردين 1393

بدون عنوان

همه دنیامی دوست دارم تا پای جون   عشقت نمیره از سرم با من بمون تنهام   وقتی نیستی بی تو سردو لمسه دستام   بیا کنار من بی تو اسیر غمهام    
19 فروردين 1393

اولین عید گل پسرم

سال 93 اولین عید پسر ناز من بود.خیلی دوست داشتم امسال رو سه تایی باشیم ولی انگار قسمت نشد.اخه عمه خیلی اصرار داشت که سال تحویل پیش اون باشیم.اینجوری شد که ما 29 اسفند رفتیم خرم اباد.ساعت 6 بود که رسیدیم.دو ساعت مونده بود به تحویل سال.اینجا عمه سورپرایزمون کرد.جلوی پای شما یه گوسفند قربونی کرد.دستشون درد نکنه.   یه چند روزی مهمون عمه بودیم و بعد رفتیم  اصفهان.اصفهان نگو چه اصفهانی.خشکه خشک.سی و سه پل اصلا دیگه صفا نداشت.رود خشک شده بود.اینم شانس پسمل من. قصد داشتیم از اونجا بریم شیراز که نشد.چون ترسیدیم تو اذیت بشی.اخه هوا گرم بود و راه هم زیاد.این بود که تصمیم گرفتیم برگردیم تهران.سر راه یه سر به کاشان  و باغ فین زدیم....
19 فروردين 1393

6 ماهگیت مبارکک زندگیم

پسر نازم بالاخره 6 ماهت تموم شد و وارد 7 ماه شدی. دو روز پیش واکسنتو زدیم ولی انقد تو بهونه میگرفتی که وقت نکردم بیام وبلاگت.   الهی قربونت برم پاهات درد میکرد و تو از ترست همین جوری راست نگه داشته بودی پاهاتو.دو روز غلتم نزدی   امروزم اولین فرنی رو بهت دادم.فدات بشم مامانی..خیلی دوست داشتی.   فردا روز عیده و داریم وسایلمون رو جمع میکنیم تا بریم شیراز این اولین عید و مسافرت عیده که با تو فسقلی داریم.امیدوارم که بهت خوش بگذره جیگر مامان ...
28 اسفند 1392

دوست دارم

خیلی دوست دارم خیلی وابستت شدم با اینکه تازه اومدی بدجوری عاشقت شدم   روز به روز شیرین تر میشی و خودتو بیشتر تو دل مامان و بابا جا میکنی. نقل شیرین ما با بودنت زندگیمونو شیرین کردی.     ...
14 اسفند 1392