سال 93 اولین عید پسر ناز من بود.خیلی دوست داشتم امسال رو سه تایی باشیم ولی انگار قسمت نشد.اخه عمه خیلی اصرار داشت که سال تحویل پیش اون باشیم.اینجوری شد که ما 29 اسفند رفتیم خرم اباد.ساعت 6 بود که رسیدیم.دو ساعت مونده بود به تحویل سال.اینجا عمه سورپرایزمون کرد.جلوی پای شما یه گوسفند قربونی کرد.دستشون درد نکنه. یه چند روزی مهمون عمه بودیم و بعد رفتیم اصفهان.اصفهان نگو چه اصفهانی.خشکه خشک.سی و سه پل اصلا دیگه صفا نداشت.رود خشک شده بود.اینم شانس پسمل من. قصد داشتیم از اونجا بریم شیراز که نشد.چون ترسیدیم تو اذیت بشی.اخه هوا گرم بود و راه هم زیاد.این بود که تصمیم گرفتیم برگردیم تهران.سر راه یه سر به کاشان و باغ فین زدیم....